
پس از سر کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا و هارت و پورتهای رئیس جمهور فعلی ایالات متحده،معادلاتی در منطقه دستخوش تغییر شد و نتیجه این تغییرات،فروش میلیونها دلار سلاح از طرف آمریکا به عربستان و هزینه کردن سعودیه برای مقابله با ایران بود.قد علم کردن سعودی در برابر ایران به پشتیبانی شعارهای آمریکا،منافع و سودهای مالی کلانی را برای سران احزاب و خصوصا “حدکا” در برداشت و سهم پیشمرگهای ساده و فریب خورده هم از این منافع،نابودی و مرگ بود.
پیش کشیدن مسئله “راسان” و فرستادن تیمهای پیشمرگ از طرف حدکا به داخل کشور،به منظور نشان دادن نیرو و قدرت خود به سعودی هم نتوانست چنان آبی را برای هجری و همدستانش گرم کند؛چون بعد از طی مدت کوتاهی مشخص شد که حضور چند پیشمرگ خام و بی تجربه در مرزهای کردستان نمیتواند تهدیدی برای امنیت و ثبات ایران باشد (چنان که هجری به رهبرانش در سعودی وعده داده بود که جزیره آرام ایران را متشنج خواهد کرد) چون این تیمها به محض ورودشان به خاک ایران چنان بی سر و صدا منهدم شدند که حتی شهروندان کردستانی هم خبردار نشدند.
یکی دیگر از مشکلات پیش روی دریافت کمکهای مالی از عربستان مسئله انشعاب و درگیریهای بین جناحی و حزبی بود که در آن زمان حساس بیشتر از هر وقتی سران احزاب میتوانستند سود و نفع بیشتری از مغازههایشان ببرند،این مسئله به یکی از نقاط ضعف و دلیل دلسردی و بی اهمیتی سران سعودی و آمریکا نسبت به این احزاب تبدیل شده بود.برای عقب نماندن از قافله،جناحین کومله و دمکرات،بحث اتحاد دوباره میان دو جناح انشعابی خود را پیش کشیدند و در این خصوص مانورها و تبلیغات بسیاری را انجام دادند،ولی چون از اول نتیجه آن نزد رهبری حزب مشخص بود،چنان جای اهمیت نبود و هدف آن فقط قانع کردن و راضی شدن افکار عمومی و بیشتر سران سعودی بود.(مطالب کثیری در این باب در سایت موجود است).
برای نمونه زمانی که رفت و آمدها و نشستهای مشترک بین دو جناح حزب دمکرات به اوج خود رسید،یکدفعه کتابی از طرف مصطفی هجری “نسکو و دابران” چاپ و منتشر شد که به مانند آبی بر روی آتش بود و … در این چند سال اخیر نمونههای زیادی در این رابطه روی داده است که عملا پروسهی اتحاد حزب دمکرات را شکست خورده و یک بازی سیاسی نشان میدهد.
پس از اینکه آشکار شد که پروسهی اتحاد عملی نخواهد شد،سران احزاب برای از دست ندادن فرصت و بریدن بهانههای منابع مالی خود،پروسهی “مرکز همکاری احزاب” را برنامه ریزی کردند.دمکراتها و کوملهها و سازمان خبات اعلام کردند مرکزی را تاسیس نهادهاند که میتواند احزاب کردستان ایران را دور هم جمع کند و این موضوع نشان از اتحاد و انسجام جریانهای سیاسی کردستان است. پس از گذشت ۱۲ سال از انشعاب در حزب دمکرات هنوز جناح “حدکا” جناح مقابل خود را به عنوان یک حزب قبول ندارد و هیچ رسمیتی به آن نداده است و حتی آنها را تحت عنوان “دوستان قدیمی” خطاب میکند؛هر عقل سلیمی از خود خواهد پرسید شما که به وجود همدیگر اعتراف نمیکنید و منکر هم هستید،چگونه میتوانید نظر مشترک داشته باشید؟در تازهترین اقدام،مصطفی هجری در آمریکا به چندین موسسه و مرکز پژوهشی اعلام کرده است که فقط ما حزب دمکرات هستیم و باید فقط با ما در خصوص وضعیت ایران سخن بگویید.در چنین شرایطی منظور و هدف از اعلام چنان مرکزی به خوبی روشن است.کوملهها نیز همین وضعیت را دارند و مهتدی به تنهایی در نشست واشنگتن حضور پیدا کرد. وقتی دو دبیرکل دمکرات و کومله به آمریکا می روند و حتی حاضر نیستند در یک نشست مشترک شرکت کنند. کومله علیزاده که اصلاً مرکز همکاری ها را قبول ندارد چون خبات را منصوب به منافقین می داند. خبات نیز اصلاً فدرالیسم را قبول ندارد چون بیشتر سیاست های سلطنت طلبان و منافقین را اجرا می کند تا سیاست های بارزانی و دمکرات و کومله – حالا شما پیدا مرکز باصطلاح همکاری های احزاب کردستان چه وجهه مشترکی دارند.
اربابان و منابع مالی این احزاب باید از خود بپرسند که جریانها و سازمانهای دیگری نیز وجود دارند که مدعی هستند از این احزاب فعالتر و اکتیوتر هستند،چگونه است که این احزاب در این مرکز حضور ندارند و شرکت نکردهاند؟پس اینکه میگویند ما تمامی احزاب و جریانهای کردستان ایران متحد و یکصدا هستیم،اینگونه است؟شایان ذکر است که دیگر جریانها هیچ رسمیتی به این مرکز نمیدهند و وجود آن را انکار میکنند.
در آخر سر باید گفت که شاید مصطفی هجری و عبدالله مهتدی بتوانند با این ترفندها و حقهها،جیب ملکهای سعودی و امثال نوری زاده را خالی کنند و بر ثروتهای خود بیافزایند ولی مردم کردستان به خوبی واقعیت را میدانند و برایشان روشن است که برنامه از چه قرار است…
نظر خود را ارسال کنید