از همان آغاز تشکیل احزاب کردی،پس از پیروزی انقلاب مردمی ایران در سال ۵۷،برای مردم و کشور ایران روشن بود که این احزاب هیچکدام بنا بر شعارها و سیاست هایی که اتخاذ کرده بودند،عمل نخواهند کرد.مشخص بود اهداف این احزاب که در آن شرایط کشور قصد سوءاستفاده از وضعیت را داشتند،چیزی نبود که شعار آن را می دادند.زمانی که حکومت جمهوری اسلامی قصد داشت با این احزاب مذاکره داشته باشد و حتی می توانستند در قدرت سهیم باشند،هیچ نوع اتحاد یا هماهنگی و اهداف مشخص برای مردم و منطقه نداشتند.
دیری نگذشت که این احزاب مدعی خدمتگزاری برای مردم،بر روی هم آتش گشودند، فضای بی اعتمادی بین احزاب و تحمل نکردن یکدیگر در جامعه،سیمای واقعی این جریان ها را بیش از پیش نمایان ساخت.آن دوران که فقط دو حزب در منطقه حضور داشتند “کومله و دمکرات” حضور هم را تحمل نکردند و صدها نفر از همدیگر را قتل و عام کردند،این مسئله سال ها از دو طرف قربانی گرفت و در این میان فقط فریب خوردگان ضرر اصلی را می کردند چون کسانی که این جنگ را برپا کرده بودند خود در کشورهای اروپایی بودند و فقط دستور می دادند.قضیهی اختلافات بین کومله و دمکرات که به جنگ خانمان سوز دو طرف انجامید،تمام نشده بود که اختلاف و جنگ از داخل حزب دمکرات شعله ور شد،زمانی که در کوهها بودند و هیچ پست و مقام یا جایگاهی نداشتند،چون اهدافشان خدمت به مردم و کشورشان نبود،بر سر منافع چند نفر از رهبرانشان حزب را با انشعاب روبهرو کردند و به دو جناح تبدیل شدند.این دو جناح حزب هم چندین سال درگیر مبارزه و رقابت با همدیگر بودند و حتی اختلافات تا جایی پیش رفت که دو طرف تلفات جانی دادند.
این احزاب تا آن زمان که از طرف حکومت از مرزها بیرون رانده شدند،به جز کشت و کشتار و آوارگی و فقر و ناامنی هیچ دستاوردی برای مردم و حتی خود نداشتند.
(دوران حضور در کردستان عراق،کمپ نشینی)
**********
با گذشت بیشتر از سه دهه از آن دوران و با توجه به پیشرفتی که مردم ایران و خصوصا کردستان در تمام امور داشتهاند،این احزاب هنوز هم در آن جو و وضعیت قرار دارند.
هیچگونه تغییری از طرف این احزاب به نسبت تغییر در ایدهها و افکار مردم و وضعیت جامعه و… در خود صورت نگرفته است.الان هم به مانند آن روزگار بی اعتماد به خود و یکدیگر و تحت هیچ شرایطی وجود هم را تحمل نمی کنند و به غیر از این مسائل،هر کدام از این احزاب با توجه به اختلافات و مشکلاتی که با هم داشتند به دو یا سه شاخه تبدیل شدهاند و هیچ کدام طرف مقابل را قبول ندارند.در حال حاضر چهار شاخهی منشعبی کومله و دو شاخه حزب دمکرات اعلام موجودیت می کنند و هر کدام مدعی اصلی و مردمی بودن در کردستان هستند.این شاخهها که هر کدام در حال حاضر جمعیتی صد نفری را دارا نیستند به تنها جایی که دسترسی دارند،فضای مجازی است که آن را به میدان مبارزه بر ضد هم تبدیل کردهاند و روزانه دهها مطلب و مقاله بر ضد هم رد و بدل می کنند.
(کنگره ملی احزاب کردستانی)
**********
مسئلهی “کنگره ملی کرد” سالهاست که در میان احزاب کرد مورد بحث است و همهی احزاب از ضرورت و اهمیت این مسئله سخن می گویند ولی هیچکدام در راستای عملی شدن این اقدام قدم برنمی دارند.احزاب کردستانی بر صدد این بودند که کنگرهایی تشکیل شود تحت عنوان “کنگره ملی کرد” که در آن تمامی احزاب بخش های مختلف کردستان حضور داشته باشند و هر کدام از احزاب مربوط به این بخش ها،نماینده مردم آن بخش باشد و مطالبات آنان را در آن کنگره مطرح کنند.با توجه به اختلافات و مشکلات فی مابین احزاب مختلف از بخش های دیگر کردستان،چنین کنگرهایی عملا نتوانست تشکیل شود و در حال حاضر احزاب هر بخش در ترکیه، سوریه و عراق با توجه به وضعیت موجود خود مشغول و سرگرم هستند.
(جبههی کردستانی)
**********
قضیهی “جبههی کردستانی” بحثی است که نزد احزاب کمپ نشین ایرانی طوری تفسیر می شود که هر حزب با هر سیاست و ایدئولوژیک و برنامه خود با دیگر احزاب جزء این جبهه در زیر یک چتر جمع شوند و به نوعی متحد باشند.
ولی هر بار که در این خصوص سخن به میان می آید مشکلاتی به بار خواهند آورد و هیچوقت تا الان تشکیل نشده است.یکی از مشکلات اصلی این است که بعضی از احزاب اصلی جناح های منشعبی خود را به عنوان حزبی مستقل قبول ندارند و به رسمیت نمی شناسند تا بخواهند با آن ها کار مشترک بکنند.به عنوان مثال حدکا همیشه می گوید که فقط یک حزب دمکرات وجود دارد و در هیچ ائتلافی که دوستان قدیمیمان باشند ما نخواهیم آمد.
در چند روز اخیر نیز این مسئله دوباره از طرف یکی از رسانههای موسوم به حدک با دعوت سران هر کدام از جناح ها مورد بحث قرار گرفت و در این سلسله برنامهها به دنبال مقصر اصلی و دلایل تشکیل نشدن این جبهه تاکید می کردند ،نکته جالب اینکه سرکردگان هر کدام از کوملهها و سران حدک،هر کدام به نوعی حزب دمکرات “جناح هجری” را مقصر اصلی و دلیل تشکیل نشدن این جبهه می دانستند و با توجه به دلایل و شواهدی که به آن اشاره می کردند،انحصار طلبی سران حدکا و تاثیرات برگرفته از سیاست های برخی احزاب و دولت ها بر مواضع این جناح،نوع بینش آنان نسبت به جامعه کردستان ، وضعیت مردم و خود احزاب را از دیگر احزاب متفاوت کرده است.
سران حدکا با توجه به حمایت هایی که از طرف برخی قدرت ها متوجه آنان است در این شرایط هیچ کدام از احزاب را هم ردیف خود نمی بینند و خود را یکه تاز میدان سیاست کردستان ایران به حساب می آورند و این امر هم تا زمانی که بر مواضع حدکا سایه داشته باشد،هیچ ائتلاف و جبههایی تشکیل نخواهد شد بلکه بر ضد همدیگر نیز فعالیت خواهند کرد و تنها راه جناح دیگر حزب “حدک” و کوملهها این است که جبهه یا ائتلافی ایجاد کنند که حدکا در آن هیچ نقش،حضور و سهمی نداشته باشد.
نظر خود را ارسال کنید