
وز سهشنبه (۱۵ اردیبهشت) مسعود بارزانی و باراک اوباما در کاخ سفید با هم دیدار کردند . به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران- ایسنا، عرفان قانعی فرد، پژوهشگر تاریخ معاصر و نویسنده کرد در رابطه با سفر یک هفتهای مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق به واشنگتن مینویسد: “کُردها در عراق، با حکومت مرکزی همگام هستند، گرچه گاهی نغمههای جدایی و استقلال از رسانهها شنیده شده اما حکومت مرکزی بغداد از سال ۲۰۰۳ به بعد که عراق شاهد حضور آمریکاییها و نیروهای ائتلاف هم بوده، همچنان بر حفظ تمامیت ارضی اصرار داشته و آمریکاییها هم وعده استقلال به کردها نداده بودند. ایران نیز به عنوان کشور همسایه و موثر در سرنوشت عراق، حفظ یکپارچگی عراق را در نظر داشته. هرچند در راستای خلق بحرانهای داخلی عراق کشورهایی مانند ترکیه و عربستان، وعدههایی مبنی بر حمایت از استقلال کردها به زبان میراندند اما در کل جدی به نظر نمیرسد.
سفر مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق به آمریکا در آستانه پایان دوران ۱۰ ساله ریاست او بر اقلیم ( دو دوره ۴ ساله و ۲ سال تمدید) حاوی چند پیام و پرسش است. در حالی که منتقدان از سرنوشت سلاحهای اهدایی کشورهای جهان برای مقابله با تروریسم به اقلیم کردستان و “احتکار شدن یا مفقود شدن بخشهایی از آن توسط ریاست اقلیم،” سوال میکنند، بارزانی باز برای تجهیز نیروهای خود راهی آمریکا شده گرچه انتقادها نسبت به عملکرد وی در توزیع سلاحهای اهدایی باعث شد تا عاقبت آمریکا سلاح را در اختیار حکومت مرکزی عراق بدهد تا از آن طریق به دست کردها برسد.
علاوه بر بحث پیرامون استقلال کردها و سلاح پیشمرگها، مساله ریاست اقلیم کردستان نیز یکی از مسائل مورد بحث در واشنگتن است. برای آمریکا و عراق، برنامه و استراتژی بارزانی پس از کناره گیری احتمالی او از ریاست اقلیم مهم است زیرا به گفته خود او، زندگیاش تماما فعالیت در جهت دمکراسی بوده؛ اما به دلیل نبود آزادی در کردستان، فعالیت و تلاش بارزانی، ظاهرا دستاوردی نامشخص دارد و از همه مهمتر عدم پیروی از قانون است زیرا برخلاف قانون – پس از گذشت ۱۰ سال نشستن بر کُرسی ریاست اقلیم- تمایلی جدی به ترک آن ندارد و حتی حزبش آن را معادل کرسی فواد معصوم میداند.
از سوی دیگر موضوع اعتراض حکومت مرکزی عراق به فروش نفت کردستان و ذخیره پول آن در بانکهای ترکیه پرسشی جدی است که در عراق کسی جز بارزانی از سرنوشت آن پولها خبری ندارد. اما آیا در میان گفتگوی اوباما و بارزانی؛ این هشدارها مطرح میشود؟
شاید آمریکا و یا ایران به یاری حکومت مرکزی عراق بشتابند و خود را از تصمیم سیاسی کردها برای انتخاب رئیس اقلیم دور نگه دارند و همان مماشات یا تعامل توام با صبوری را در پی بگیرند اما برای ایران و آمریکا هم مشخص است که گفتمان غالب در کردستان عراق، اعلام استقلال نیست هرچند سخنان گروهی از آمریکاییان و لابی اسرائیلی موجب تحریک این قضیهاند اما سخن مشهور طالبانی مبنی بر آن که «استقلال رویایی شاعرانه» و غیر ممکن است، هنوز میان کردها مرسوم است.
حکومت مرکزی عراق از زمان حمله داعش به موصل، گرفتار برخی از مشکلات با کردها و سیاست اقلیم بوده و اکنون با سفر بارزانی به آمریکا سوالهای متعددی پیش میآید؛ سوالهایی همانند اینکه آیا حکومت عراق، میتواند به امکان انسجام کردستان عراق هم بیندیشد و کردها تعامل سازندهای را با حکومت مرکزی عراق در پیش بگیرند یا رأی کمیسیون روابط خارجی در مجلس نمایندگان آمریکا به پروژه تجزیه عراق، زمینه ساز بحران کردها و سنیها میشود و اختلافات فرقهای و نژادی و مذهبی شدت میگیرد؟
آیا عراق تنها در صورت تجزیه میتواند تهدیدی بالقوه برای اسرائیل نباشد؟ آیا اسرائیل با وجودی که از ۱۹۶۷ در کردستان عراق، فعالیت امنیتی دارد همچنان میتواند با کارت کردی بازی کند؟ آیا اوباما با کسی سخن میراند که دیگر نه نماینده همه کردهای عراق است و نه تفکر و اندیشه او، سیاست مشترک همه جناحهای سیاسی کرد را در بر میگیرد و آیا با وجود پایگاه امنیتی CIA و پایگاه نظامی ترکیه در اربیل، در انتخاب دوباره او بر کرسی ریاست اقلیم اصرار خواهد ورزید؟ آیا بارزانی ضامن منافع و مصالح آمریکا در منطقه است؟
اینها پرسشهایی است که به بهانه دیدار بارزانی و اوباما در اذهان متبادر میشود. اما در کل باید گفت که سیاست کلی آمریکا در دوران اوباما، طبعا حمایت از استقلال کردستان نیست.
عراق در دوران نزاعهای سیاسی و بحران سوریه، شاهد تلاطمهایی بسیار بوده اما ایران و عراق یک تصمیم مشابه را درباره آینده سوریه داشتند، و کُردها ضامن موفقیت این دیپلماسی مشترک بودند. از سویی کردها در سیاست حکومت مرکزی عراق رشد یافتند و هویت کردی در سیاست عراق و منطقهای به صورت جدی مطرح و به رسمیت شناخته شد اما سیاست برخی کشورهای منطقه، با نگرانی از این دیپلماسی مشترک، علاوه بر ایجاد ناآرامی، از حمایت مالی نیروهای شورشی رویگران نبودند.
البته در عراق و میان کردها، گروهی دلخوش به دخالت امارات و قطر و عربستان، با وعده شفاهی حمایت از اعلام استقلال کردستان، توانستند که پیوستگی میان نیروهای عراق (مانند سنیها) و حتی کردها را با شکاف روبرو سازند و آشفتگی را به امنیت داخلی عراق وارد کنند؛ آشفتگیی که با همکاری ایران عراق را از سقوط کامل رهانید و آن سیاست رادیکالی در عراق بینتیجه ماند.
بروز بحرانهای پیاپی در عراق و غفلت بخشی از کردها و سنیها از دام سیاست غوغا سالارانه، به اقدامی علیه امنیت ملی عراق مبدل شد و بحران در داخل کشور را به اوج رسانید؛ اما عاقبت سیاست عربستان، ترکیه و حامیان ایجاد بحران در عراق و سوریه، به موفقیت نرسید. رویارویی برخی کشورها در جنگ نیابتی هم دوران دیگری را برای سوریه و عراق رقم زد و رهاوردش، ایجاد نا امنی، گسترش خشونت و بی ثباتی در عراق بود.
از طرفی کُردها – و نیروی پ ک ک – در سوریه توانستند که بخشی از مناطق کردنشین (مناطقی در شمال سوریه با ۲ میلیون نفر جمعیت) را آرام نگه دارند و راه نفوذ زمینی ترکیه و یا استفاده از کارت کردی را مسدود کنند و کردها در عراق – به ویژه اتحادیه میهنی و پ ک ک- در مقابل تحرکات علنی قطر، عربستان و ترکیه و همکار اقتصادی-امنیتی خود در شمال کردستان عراق، ایستادگی کردند و نیروهای داعش پس از حمله (۲۰ خرداد ۱۳۹۳) نتوانستند که تفکر خلیفهگری و خودنمایی اسلامی خود را نهادینه کنند.
از طرف دیگر، اتحادیه میهنی، توانست که با همکاری شیعیان، تا حدی در تلطیف سیاست اعراب خاورمیانه موفق باشند. از ۱۰ فروردین ۱۳۹۱ که در بغداد، اجلاس سران عرب به ریاست طالبانی برگزار شد؛ علیرغم مخالفت گروهی از کردها در شمال کردستان و عربستان؛ رئیس جمهور عراق برگزاری آن اجلاس را پیام مهمی برای احیای نقش محوری عراق در خاورمیانه و جهان عرب دانست و “مام جلال“، هدف آن اجلاس را بازگرداندن مجدد عراق، به صحنه سیاسی منطقه و جهان عرب دانست.
اما توازن روابط با اعراب و میان نیرویهای عراقی، پس از شروع غیبت جلال طالبانی از عرصه دیپلماسی ( از۲۷ آذر ۱۳۹۱ تا ۲۸ تیر ۱۳۹۳) ، دستخوش تلاطم شد و برخی از عربها، نگاه و سیاست دیگری در مقابل عراق در پیش گرفتند و ۴ روز پس از بازگشت طالبانی از دوران بستری شدن در آلمان؛ فواد معصوم، بر کُرسی ریاست جمهوری عراق تکیه زد (۳ تیر ۱۳۹۳) و خود را ادامه دهنده راه طالبانی دانست. بخش اکثریت نیروهای سیاسی کرد، منهای ۳۵ درصد حزب بارزانی در پارلمان کردستان، بار دیگر بر آشتی با حکومت مرکزی عراق و تلاش در راستای ترمیم روابط دیپلماتیک پیشقدم شدند تا راهی دیگر برای عراق و سوریه، به عنوان دو کشور بحران زده در خاورمیانه جستجو شود و عربستان و ترکیه و قطر، بازیگران سیاسی منطقه، به جای خلق یا حمایت از بحران، نقش سازندهای را در نظر بگیرند.
نظر خود را ارسال کنید